تعريف معماری از نگاه معماران بزرگ جهان

[caption id="" align="alignnone" width="567"]تعریف معماری از نگاه معماران بزرگتعریف معماری از نگاه معماران بزرگ[/caption]

تعريف معماری از نگاه معماران عنوان نوشته‌اي است كه دراین مقاله به آن می پردازیم:

ويليام موريس (William Morris)

معماری  شامل تمام محيط فيزيکي است که زندگي بشري را احاطه مي‎کند

و تا زماني که عضوي از اجتماع متمدن هستيم، نمي‎توانيم از معماری خارج شويم، زيرا معماری عبارت است

از مجموعه تغييرات و تبديلات مثبتي که هماهنگ با احتياجات بشر روي سطح زمين ايجاد شده است

و تنها صحراهاي دست نخورده از آن مستثني هستند.

جان راسکين (John Ruskin)

. . . تعريف درست معماری  بطوريکه آن را از يک مجسمه متمايز کند، عبارت است

از هنر طراحي مجسمه براي يک مکان خاص و جانمايي آن در آنجا بر اساس مناسب‎ترين اصول ساختمان.

اتين لويي بوله (Etienne-Louis Boullee)

معماری چيست؟ آيا من آن را همسو با ويتروويوس به عنوان هنر ساختمان تعريف خواهم کرد؟

نه. اين تعريف داراي يک اشکال اساسي است. انسان براي ساختن بايد از تصور خود استفاده کند.

نياکان ما کاشانه‎شان را تنها پس از اينکه شکل آن را تصور مي‎کردند، مي‎ساختند.

اين فرآورده ذهني و خلاقيت هست که معماری را تشکيل مي‎دهد، اينک ما مي‎توانيم آن را به عنوان هنر توليد هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعريف کنيم.

بدين ترتيب هنر ساختمان تنها يک هنر ثانوي است که به نظر مي‎رسد براي ناميدن بخش علمي معماری مناسب باشد.

آدولف لوس (Adolf Loss)

زماني که ما با يک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو مي‎شويم

که با استفاده از بيل به شکل يک هرم روي هم انباشته شده است، به فکر فرو مي‎رويم و چيزي در درون ما مي‎گويد:

اينجا کسي دفن شده است. آن توده خاک معماری است.

لوکوربوزيه (Le Corbusier)

. . . اينکه معماری در لحظه‎اي از خلاقيت بوجود مي‎آيد، يک حقيقت انکارناپذير است،

زماني که ذهن درگير چگونگي تضمين استحکام يک ساختمان و نيز تأمين خواسته‎هايي براي آسايش و راحتي است،

براي رسيدن به هدفي متعالي‎تر‎ از تأمين نيازهاي صرفاً کارکردي برانگيخته مي‎شود و آماده مي‎گردد

تا توانايي‎هاي شاعرانه‎اي را به معرض نمايش گذارد که ما را برمي‎انگيزانند و به ما لذت و سرور مي‎بخشند.

سرنيکولاس پوزنر (Sir Nikolaus Pevsner)

آلونک چتري دوچرخه يک ساختمان است و کليساي لينکلن (Lincoln Cathedral) نمونه‎اي از معماری مي‎باشد.

تقريباً هر چيزي که فضا را به ميزان کافي براي انسان محصور مي‎کند تا آدمي به درون آن نقل مکان کند، يک ساختمان است.

اصطلاح معماری تنها ساختمان‎هايي را در برمي‎گيرد که با هدف برخورداري از جاذبه زيبايي‎شناسانه طراحي شده‎اند.

لويي کان (Louis Kahn)

. . . معماري وجود خارجي ندارد. تنها اثر معماري است که وجود دارد. معماري در ذهن موجود است.

شخصي که يک کار معماري انجام مي‎دهد، در حقيقت آن را به روح معماري عرضه مي‎کند . . .

روحي که سبک نمي‎شناسد، تکنيک نمي‎شناسد، متد نمي‎شناسد و تنها منتظر آن است

که خود را به معرض نمايش بگذارد. بدين ترتيب معماري تجسم واقعيات غير قابل سنجش مي‎باشد.

. . . تعريف درست معماري بطوريکه آن را از يک مجسمه متمايز کند، عبارت است

از هنر طراحي مجسمه براي يک مکان خاص و جانمايي آن در آنجا بر اساس مناسب‎ترين اصول ساختمان.

اتين لويي بوله (Etienne-Louis Boullee)

معماري چيست؟ آيا من آن را همسو با ويتروويوس به عنوان هنر ساختمان تعريف خواهم کرد؟

نه. اين تعريف داراي يک اشکال اساسي است. انسان براي ساختن بايد از تصور خود استفاده کند.

نياکان ما کاشانه‎شان را تنها پس از اينکه شکل آن را تصور مي‎کردند، مي‎ساختند.

اين فرآورده ذهني و خلاقيت هست که معماري را تشکيل مي‎دهد، اينک ما مي‎توانيم آن را به عنوان هنر توليد هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعريف کنيم.

بدين ترتيب هنر ساختمان تنها يک هنر ثانوي است که به نظر مي‎رسد براي ناميدن بخش علمي معماري مناسب باشد.

آدولف لوس (Adolf Loss)

زماني که ما با يک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو مي‎شويم

که با استفاده از بيل به شکل يک هرم روي هم انباشته شده است، به فکر فرو مي‎رويم و چيزي در درون ما مي‎گويد:

اينجا کسي دفن شده است. آن توده خاک معماري است.

لوکوربوزيه (Le Corbusier)

. . . اينکه معماري در لحظه‎اي از خلاقيت بوجود مي‎آيد، يک حقيقت انکارناپذير است،

زماني که ذهن درگير چگونگي تضمين استحکام يک ساختمان و نيز تأمين خواسته‎هايي براي آسايش و راحتي است،

براي رسيدن به هدفي متعالي‎تر‎ از تأمين نيازهاي صرفاً کارکردي برانگيخته مي‎شود و آماده مي‎گردد

تا توانايي‎هاي شاعرانه‎اي را به معرض نمايش گذارد که ما را برمي‎انگيزانند و به ما لذت و سرور مي‎بخشند.

سرنيکولاس پوزنر (Sir Nikolaus Pevsner)

آلونک چتري دوچرخه يک ساختمان است و کليساي لينکلن (Lincoln Cathedral) نمونه‎اي از معماري مي‎باشد.

تقريباً هر چيزي که فضا را به ميزان کافي براي انسان محصور مي‎کند تا آدمي به درون آن نقل مکان کند، يک ساختمان است.

اصطلاح معماري تنها ساختمان‎هايي را در برمي‎گيرد که با هدف برخورداري از جاذبه زيبايي‎شناسانه طراحي شده‎اند.

لويي کان (Louis Kahn)

. . . معماري وجود خارجي ندارد. تنها اثر معماري است که وجود دارد. معماري در ذهن موجود است.

شخصي که يک کار معماري انجام مي‎دهد، در حقيقت آن را به روح معماري عرضه مي‎کند . . .

روحي که سبک نمي‎شناسد، تکنيک نمي‎شناسد، متد نمي‎شناسد و تنها منتظر آن است

که خود را به معرض نمايش بگذارد. بدين ترتيب معماري تجسم واقعيات غير قابل سنجش مي‎باشد.


شخصی معماري ,ساختمان ,معماری ,تعريف ,است، ,مي‎کند ,بدين ترتيب ,نگاه معماران ,معرض نمايش ,تعريف معماری ,معماران بزرگ ,براي انسان محصور ,انسان محصور م منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجله خبری تخصصی فیلم و سریال سایت ترفند های تلگرام دانلودها fun فلزیاب ، طلایاب ، گنجیاب ، ردیاب و نقطه زن تصویری ۳۲۰۰۰ vbcvb هر چی بخوای هست خانه مشاور بازي ها و نرم افزار ها و دانستنی های اینترنت